گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴

 

دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست

گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

دانند عاقلان که مجانین عشق را

پروای قول ناصح و پند ادیب نیست

هر کو شراب عشق نخورده‌ست و دُردِ دَرد

[...]

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۷

 

بیرون میا ز پرده که ما را شکیب نیست

اینک بلند گفتمت، از کس حجیب نیست

تا پای در رکاب لطافت نهاده ای

اشکم کدام روز که پا در رکیب نیست

پیش رخت که بر ورق لاله خط کشید

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

در عشق هیچ درد چو درد حبیب نیست

درمان درد عشق بدست طبیب نیست

ای زلف پر ز چین تو شام دل غریب

دانی که هیچ شام چو شام غریب نیست

دریاب کز فراق تو یک لحظه نگذرد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٨٧

 

هر کو درین زمانه طلبکار منصبی است

هیچ از نصاب عقل مر او را نصیب نیست

گیتی بجز فریب ندارد طریقه ئی

از وی خلاف وعده نمودن غریب نیست

سرور کند بلطف وز پا افکند بعنف

[...]

ابن یمین
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۲

 

بر درد عشق دوست مرا گر طبیب نیست

هیچم دوای درد چو وصل حبیب نیست

بستان و گلستان و گل اندر جهان بسیست

بر روی چون گل تو چو من عندلیب نیست

لیکن ز گلستان گل وصلت ای صنم

[...]

جهان ملک خاتون
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰

 

در هر دلی که مهر جمال حبیب نیست

گر جان عالم است که با ما قریب نیست

گوئی رقیب بر سر کویش مجاور است

لطف حبیب هست غمی از رقیب نیست

دُردی درد نوشم و با درد دل خوشم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۵

 

رنجورم و شفای دلم جز حبیب نیست

کاین درد را معالجه کار طبیب نیست

چون من هزار ناله در آن کوی میکنند

گلشن شنیده ای که در او عندلیب نیست

گفت از نصاب حسن زکواتی همی دهم

[...]

حسین خوارزمی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲

 

رنجور عشق را سر ناز طبیب نیست

یعنی طبیب خسته دلان جز حبیب نیست

تنها نه ما وظیفهٔ انعام می خوریم

از خوان رحمت تو کسی بی نصیب نیست

گر یاد می کند ز غریب دیار خویش

[...]

خیالی بخارایی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۲۱

 

هرکس ز خاندان نبوت نصیب یافت

تعظیم او وظیفه هر بی نصیب نیست

هست او غریب دهر به راه محبتش

گر مال و ملک و جاه ببازی غریب نیست

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۹

 

امروز غیر غم زتو هیچم نصیب نیست

فردا اگر همین بود آنهم غریب نیست

در کوی عشق هرکه بمیرد عجب مدار

حیرت ز زندگیست که مردن عجیب نیست

ای بیخبر که عیب کنی سوز ناله ام

[...]

اهلی شیرازی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۰

 

چشمم به دستگیری لطف جیب نیست

نبضم رهین منت دست طبیب نیست

(در بحر فکر از سر اخلاص می روم

باشد یتیم اگر گهر من غریب نیست)

(مقراض می کنیم به یک حرف زلف بحث

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴

 

از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست

از صد هزار غنچه یکی خنده زیب نیست

از هر گلی چراغ به رنگی کشد گلاب

پروانه خام مشغله چون عندلیب نیست

بیگانه خویش می شود از مشرب رسا

[...]

اسیر شهرستانی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸

 

گل در چمن چو عارض او دلفریب نیست

گویم برهنه سرو چو او جامه زیب نیست

از دود آه کرده سیه خیمه ها بلند

در گرم سیر عشق دل ما غریب نیست

در آرزوی آنکه غبار رهت شود

[...]

جویای تبریزی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸

 

بیدردی ای دل من و گوئی طبیب نیست

گر دردمند شکوه کند بس غریب نیست

پندم مگو حکیم و نصیحت که نشنوم

جز عشق در دیار محبت ادیب نیست

صاف از خم طبیعت چون می درآ دلا

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۰ - در دریای سرمدی

 

غیر از علی کسی به پیمبر حبیب نیست

بی او دمی رسول خدا را شکیب نیست

خیبر گرفتنش به جوانی عجیب نیست

در کندش ز قلعهٔ خیبر غریب نیست

ترکی شیرازی
 
 
sunny dark_mode