گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸

 

ای نور چشم من سخنی هست گوش کن

چون ساغرت پُر است بنوشان و نوش کن

در راه عشق وسوسهٔ اهرمن بسیست

پیش آی و گوشِ دل به پیام سروش کن

برگ نوا تبه شد و ساز طرب نماند

[...]

حافظ
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸ - تتبع خواجه

 

می بایدت به دیر مغان آی و نوش کن

ایمان فدای مغبچه می فروش کن

دارم سخن به گوش تو پنهان ز مدعی

های ای جوان نصیحت این پیر گوش کن

در خلوت وصال برابر بنوش می

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷۸

 

یا حلقه ارادت ساغر به گوش کن

یا عاقلانه ترک در می فروش کن

چون می درین دو هفته که محبوس این خمی

سرجوش زندگانی خود صرف جوش کن

بسیار نازک است سخن های عاشقان

[...]

صائب تبریزی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۲

 

دری بود نصیحت جانا به گوش کن

بشنو نوای نای و می ناب نوش کن

این پنبه در دهان صراحی‌ست تا به چند

خیز و برون تو پنبهٔ غفلت ز گوش کن

هشیار را به منزل دلدار راه نیست

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

برِ هوشمند سلسله ننهاد دستِ عشق

خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن

در راهِ عشق وسوسهٔ اهرمن بسی است

هشدار و گوشِ دل به پیامِ سروش کن

رضاقلی خان هدایت
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵

 

پورا بسلطنت رسی این پند گوش کن

تاج سر از غبار در می‌فروش کن

گفتار من که هست چو لولوی شاهوار

مرجان گوش جان حقیقت نیوش کن

هوش تو را مشاهدهٔ سِرّ غیب نیست

[...]

صفای اصفهانی
 
 
sunny dark_mode