گنجور

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

امروز ناز عذر جفاهای رفته خواست

عذری که او نخواست، تبسم ، نهفته خواست

من بندهٔ نگه که به سد شرح و بسط گفت

حرف عنایتی که تبسم، نگفته خواست

از نوک غمزه سفته شد و خوب سفته شد

[...]

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode