گنجور

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

ای سرخ گشته از تو به خون روی زرد ما

ما را ز درد کشته و غافل ز درد ما

از تیغ بی ملاحظهٔ آه ما بترس

اولیست اینکه کس نشود هم نبرد ما

در آه ما نهفته خزان و بهار حسن

[...]

وحشی بافقی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۹

 

یاقوت کهربا شود از آه سرد ما

ایوب را کند کمری، بار درد ما

چون پیش طاق همت خود را کنیم نقش

گردون نمی شود صدف لاجورد ما

برگ خزان زمین ادب بوسه می دهد

[...]

صائب تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

نیست دل مأیوس دارد در پی خود روز، شب

صبح نومیدی دمد هر چند آه سرد ما

چنگ خود ای زهره با خورشید پرداز و برو

دوست کی دارد طرب را جان غم پرورد ما؟

از خیال ما سعیدا فیض می بارد به خاک

[...]

سعیدا
 
 
sunny dark_mode