گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۵

 

موج شراب و موجه آب بقا یکی است

هر چند پرده هاست مخالف، نوا یکی است

هر موج ازین محیط اناالبحر می زند

گر صد هزار دست برآید دعا یکی است

خواهی به کعبه رو کن و خواهی به سومنات

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۲

 

داری تمام عالم اگر آشنا یکی است

از توست هر چه خواهی اگر مدعا یکی است

آیینه دار تفرقه باشد حضور دل

صد جلوه بیش و ساغر گیتی نما یکی است

در آب و خاک میکده دل دویی مباد

[...]

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode