×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۳
ای کاشکی تو خویش زمانی بدانیی
وز روی خوب خویشت بودی نشانیی
در آب و گل تو همچو ستوران نخفتیی
خود را به عیش خانه خوبان کشانیی
بر گرد خویش گشتی کاظهار خود کنی
[...]
امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱
عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی
هر مرغ را به وصل گلی شادمانئی
همچون هلال عید شدم زار و ناتوان
روزی ندیدم از مه خود مهربانئی
روزم به در دل گذرد، شب به سوز هجر
[...]