گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

بس آه کم ز عشق تو از آسمان گذشت

بس اشک کم ز هجر تو از دیدگان گذشت

هم جانم از فراق توایجان بلب رسید

هم کاردم ز هجر تو از استخوان گذشت

در آب دیده غرقم و این از همه بتر

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

 

وقت گلم تمام به آه و فغان گذشت

چون بگذرد خزان که بهارم چنان گذشت

زین انجمن چه دید که بیرون نمی رود

دیوانه یی که از سر کون و مکان گذشت

سهلست اگر کنند ز جامی مضایقه

[...]

بابافغانی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » در سوگواری حضرت حسین«ع»

 

یاری نماند و کار ازین و از آن گذشت

آه مخدرات حرم ز آسمان گذشت

واحسرتای تعزیه داران اهل بیت

نی از مکان گذشت که از لامکان گذشت

دست ستم قوی شد و بازوی کین گشاد

[...]

وحشی بافقی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱

 

پیری رسید و موسم طبع جوان گذشت

ضعف تن از تحمل رطل گران گذشت

باریک‌بینی‌ات چو ز پهلوی عینک است

باید ز فکر دلبر لاغر میان گذشت

وضع زمانه قابل دیدن دو بار نیست

[...]

کلیم
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۴

 

از بس که تلخکام ازین ناتوان گذشت

آخر همای تیر تو از استخوان گذشت

پایم ز کوی او چه عجب گر بریده شد

تا کی به روی شیشه ی دل ها توان گذشت؟

گفتم حذر ز ناله ی من کن، فلک نکرد

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۵

 

روزی که حرف عشق مرا بر زبان گذشت

چون خامه مد زخم من از استخوان گذشت

هر رخنه قفس دری از فیض بوده است

صد حیف ازان حیات که در آشیان گذشت

یک بار دست در کمر بلبلان نزد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۴۱

 

گفتی نمی توان ز لب دلستان گذشت

گر بگذری ز وادی جان می توان گذشت

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

جان چیست؟ عمر من که نیارم از آن گذشت

نتوان گذشت از تو ز جان می توان گذشت

بی طالعی نگر که به گوشش نمی رسد

با آنکه شور ناله ام از آسمان گذشت

از آبگینه تیر ترازو نمی شود

[...]

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۳

 

دوش از نظر خیال تو دامن‌کشان گذشت

اشک آنقدر دوید ز پی کز فغان ‌گذشت

تا پر فشانده‌ایم ز خود هم گذشته‌ایم

دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت

دارد غبار قافلهٔ ناامیدی‌ام

[...]

بیدل دهلوی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲

 

بر بلبل آنچه از ستم باغبان گذشت

کی از جفای خار و ز جور خزان گذشت

گامی نرفته خار جفا دامنم گرفت

پنداشتم کز آن سر کو می‌توان گذشت

پایم نبسته کس ولی از بیم پاسبان

[...]

مشتاق اصفهانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷ - بسمل شیرازی

 

سر تا به پای شمع به بزم تو سوختند

نام منش مگر به غلط بر زبان گذشت

ترسم که نگذری ز من ای پیر می فروش

با آنکه توبه از می‌ام اندر گمان گذشت

رضاقلی خان هدایت
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۲۶

 

درداد تن به مرگ چو کارش ز جان گذشت

بگذاشت پای بر سر جان وز جهان گذشت

آمد به حرب‌گاه و به هر گام ز اهل‌بیت

صد رستخیز عام بر آن ناتوان گذشت

چندان به کشتگان خود از چشم و دل گریست

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۲۶

 

درداد تن به مرگ چو کارش ز جان گذشت

بگذاشت پای بر سر جان وز جهان گذشت

آمد به حرب‌گاه و به هر گام ز اهل‌بیت

صد رستخیز عام بر آن ناتوان گذشت

چندان به کشتگان خود از چشم و دل گریست

[...]

صفایی جندقی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲ - در مراثی مولی الکونین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرماید

 

زینغم که آه اهل زمین ز آسمان گذشت

با عترت رسول ندانم چه سان گذشت

نمرود ناوکی که سوی آسمان گشاد

در سینۀ سلیل خلیل از نشان گذشت

در حیرتم که آب چرا خون شد چو نیل

[...]

نیر تبریزی
 

صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۱۳ - و برای او همچنین

 

دردا و حسرتا که به غفلت جهان گذشت

عمر عزیز در طمع این و آن گذشت

ای خفته در سراچه غفلت ز جای خیز

بربند بار جان که دگر کاروان گذشت

قارون مگر نداشت بسی نقد سیم و زر

[...]

صامت بروجردی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

ما را که تن ز ساحل دریای جان گذشت

محصول دل ز حاصل دریا و کان گذشت

بر لب گذشت صحبت جانان در اشتیاق

جان من از جهان و دل من ز جان گذشت

از بس که دید بام دلم بارش بلا

[...]

صفای اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵

 

تنها براه دوست نباید ز جان گذشت

جز دوست هر چه هست بباید از آن گذشت

باشد برون ز کون و مکان یار و در پیش

هر کس که رفت از سر کون و مکان گذشت

آن مرحله است وادیت ای کعبهٔ مراد

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode