گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۲۲

 

ای لاله برگ خوش نظرت گلستان چشم

یاقوت آبدار تو قوت روان چشم

خیل خیال خال تو بیند بعینه

در هر طرف که روی کند دیدبان چشم

دور از توام ز دیده نماند نشان ولیک

[...]

خواجوی کرمانی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۸ - در مدح امیر شیخ حسن

 

اگویی خیال قد تو ای گلستان چشم!

سرو است راست رسته بر آب روان چشم

تا نو بهار حسن تو بر چشم من گذ شت

شد پر گل وشکوفه مرا بوستان چشم

چشمم سپر بر آب فکند ست تا تراست

[...]

سلمان ساوجی
 
 
sunny dark_mode