×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۰
چشمم همیپرد مگر آن یار میرسد
دل میجهد نشانه که دلدار میرسد
این هدهد از سپاه سلیمان همیپرد
وین بلبل از نواحی گلزار میرسد
جامی بخر به جانی ور زانک مفلسی
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۸
آیینه را چو نوبت دیدار میرسد
فصل بهار سبزهٔ زنگار میرسد
از بس که گل به باغ ز مستی شکفته است
آواز خنده بر سر بازار میرسد
شوریدهٔ ترا گل آشفتگی کجا
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸۵
دل میتپد مگر خبر یار میرسد
جان در تردد است که دلدار میرسد
از چشمخانهٔ رخت برون میبرد غبار
گویا که بوی پیرهن یار میرسد
ای باغبان ز باغ برون رو که وصل گل
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۳
نبود عجب که دیده به دیدار میرسد
فیض چمن، به رخنه دیوار میرسد
گردد قبول عذر گریبان پارهام
دستم اگر به دامن دلدار میرسد
عیبم مکن که حوصلهسوز است مستیم
[...]