گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰

 

باد بهار می‌دمد و من ز یار دور

با غم نشسته دایم و از غمگسار دور

آنرا که در کنار به خون پروریده‌ایم

خون در کنار دارم و او از کنار دور

کارم ز دست رفت، چه معنی که دوستان

[...]

اوحدی
 
 
sunny dark_mode