گنجور

باباافضل کاشانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵

 

سرگشته وار بر تو گمان خطا برم

بی آنکه هیچ راه به چون و چرا برم

از جان و از تنم نتوانم به شرح گفت

کاندر رهت، ز هر دو، چه مایه بلا برم

من رخت بینوایی تن بر کجا نهم؟

[...]

باباافضل کاشانی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

تا کی من از فراق تو رنج و بلابرم

تا چند در هوای تو جور و جفا برم

بر من همه بلا ز دل مبتلا رسد

تا کی من این بلا ز دل مبتلا برم

هر شب ز سوز سینه به دوزخ مدد دهم

[...]

مجد همگر
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۲

 

بر آسمان رسانم و گر بر هوا برم

مشت غبار خویش ز راهت کجا برم

گر استخوان من بپذیرد سگ درت

بر عرش ناز سایهٔ بال هما برم

شایان دست بوس توام نیست نامه‌ای

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode