گنجور

عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۴

 

بویی که از بهار نسیم صبا برد

گویی همی ز طره دلار ما برد

شمشاد طوق فاخته گردد بکوهسار

خلخال لاله کبک دری را عطا برد

باشد صواب باده، چو از ناف یاسمین

[...]

عمعق بخاری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴۰

 

کو سرو قامتی که دل من ز جا برد

زنگ از دلم به یک نگه آشنا برد

عجز وفتادگی است سرانجام سرکشی

چون شعله شد ضعیف به خس التجا برد

خورشید اگر به سایه خود می برد پناه

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۲

 

کو قاصدی که نامه به باد صبا برد

تا گردم از قلمرو بال هما برد

هرکس به روی ما در چاک قفس گشود

پیش دلش تبسم گل التجا برد

یکچند هم به رغم فلک بیوفا شویم

[...]

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۴۲

 

کو قاصدی که نامه به باد صبا برد

تا گردم از قلمرو بال هما برد

هرکس به روی ما در چاک قفس گشود

پیش درش تبسم گل التجا برد

یکچند هم به رغم فلک بیوفا شدم

[...]

اسیر شهرستانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۹

 

خاکستری نماند ز ما تا هوا برد

دیگر کسی چه صرفه ز تاراج ما برد

نقش مراد مفت حریفی کزین بساط

چون شعله رنگ بازد و داغ وفا برد

آسوده جبهه‌ای که درین معبد هوس

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode