گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶

 

جانْ بی جمالِ جانان میلِ جهان ندارد

هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد

با هیچ کس نشانی زان دِلْسِتان ندیدم

یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد

هر شبنمی در این ره صد بحرِ آتشین است

[...]

حافظ
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۱۰

 

جان، بی جمال جانان میل جنان ندارد

آن کس که این ندارد حقا که جان ندارد

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۱۰

 

هر گرسنه که این دم در سفره نان ندارد

حقا که می توان گفت او را که جان ندارد

با کله های بریان می کرد عذرخواهی

این کله های قندی اما زبان ندارد

رازی که جوش بوره دارد درون سینه

[...]

صوفی محمد هروی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

جان بی‏لقای مهدی ذوقی چنان ندارد

وانکس که این ندارد حقا که آن ندارد

ذوقی چنان ندارد بی‏خدمتش عبادت

بی‏خدمتش عبادت ذوقی چنان ندارد

با هیچ کس نشانی از حضرتش ندیدم

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

جان بی‏لقای مهدی ذوقی چنان ندارد

وانکس که این ندارد حقا که آن ندارد

ذوقی چنان ندارد بی‏خدمتش عبادت

بی‏خدمتش عبادت ذوقی چنان ندارد

با هیچ کس نشانی از حضرتش ندیدم

[...]

فیض کاشانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱

 

در پیش بیدلان جان، قدری چنان ندارد

آری کسی که دل داد پروای جان ندارد

پرسی ز من که دارد؟ زان بی‌نشان نشانی

هر کس ازو نشانی دارد نشان ندارد

یک جو وفا ندیدم از روی خوب هرگز

[...]

هاتف اصفهانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم

یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد

هر شبنمی در این راه صد بحر بی کران است

دردا که این معما شرح و بیان ندارد

ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز

[...]

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode