گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۳

 

تا نرگست به دشنه چون شمع کشت زارم

چون لاله دور از تو جز خون کفن ندارم

در پای اوفتادم زیرا که سر ندارد

چون حلقه‌های زلفت غمهای بی شمارم

از بسکه هست حلقه در زلف سرفرازت

[...]

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹۳

 

من پاکباز عشقم تخم غرض نکارم

پشت و پناه فقرم پشت طمع نخارم

نی بند خلق باشم نی از کسی تراشم

مرغ گشاده پایم برگ قفس ندارم

من ابر آب دارم چرخ گهرنثارم

[...]

مولانا
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۵

 

باد صبا خدا را بگذر سوی نگارم

عمری بگو به سختی در هجر می گذارم

گر باز حال زارم پرسد ز تو خدا را

با او بگو که تا کی داری در انتظارم

فریاد من به کیوان برشد ز دست هجرت

[...]

جهان ملک خاتون
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۲۶

 

تازی سوار مجنون ملک سخن گرفته

در نکته های تازی با وی سخن ندارم

لیکن به گاه جولان میدان فارسی را

مجنون دیگر آمد انگشت نی سوارم

جامی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۹

 

جز سوختن به یادت مشقی دگر ندارم

در پرتو چراغی پروانه می‌نگارم

روز نشاط شب کرد آخر فراق یارم

خود را اگر نسوزم شمعی دگر ندارم

بی‌کس شهید عشقم خاک مرا بسوزید

[...]

بیدل دهلوی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۷۱ - مختوم و موشّح به مدح آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم

 

افکنده موی یارم، بس عقده‌ها به کارم

آشفته‌تر ز حالم، گردیده روزگارم

هرچند پار هم بود، دیوانگی شعارم

امسال شور مستی، افزون بود زپارم

مستم ولی نه از می، سرمست لعل یارم

[...]

محیط قمی
 

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

ساقی بیار جامی کز چشم اشکبارم

خاطر خوشست امروز برطرف جویبارم

ساقی ز جام دیگر آبی بر آتشم زن

زان پیشتر کزین جام برجان فتد شرارم

از باغ وصل جانان هر بلبلی گلی چید

[...]

غبار همدانی
 
 
sunny dark_mode