گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳۵

 

گرچه به زیر دلقی شاهی و کیقبادی

ورچه ز چشم دوری در جان و سینه یادی

گرچه به نقش پستی بر آسمان شدستی

قندیل آسمانی نه چرخ را عمادی

بستی تو هست ما را بر نیستی مطلق

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۷

 

یا من عجب فتادم یا تو عجب فتادی

چندین قدح بخوردی جامی به من ندادی

تو از شراب مستی من هم ز بوی مستم

بو نیز نیست اندک در بزم کیقبادی

بسیار عاشقان را کشتی تو بی‌گناهی

[...]

مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳

 

ای باد بامدادی خوش می‌روی به شادی

پیوند روح کردی پیغام دوست دادی

بر بوستان گذشتی یا در بهشت بودی

شاد آمدی و خرم فرخنده بخت بادی

تا من در این سرایم این در ندیده بودم

[...]

سعدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۳

 

سوگند من شکستی، عهدم به باد دادی

با این ستیزه رویی روز و شبم به یادی

گفتی: چو کارت افتد من دستگیر باشم

خود با حکایت من دیگر نیوفتادی

چستی نمودم، ای جان، در کار عشق اول

[...]

اوحدی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۹۶

 

زُر أرض دار سُعدی یا بارق الغوادی

طُف حول ربع سُلمی یا دارع البوادی

غافل مشو ز سوزم چون آه سینه دیدی

و اندیشه کن ز آتش چون دود گشت بادی

نارُ الهموم هاجت من قلبی اشتغالاً

[...]

خواجوی کرمانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲

 

ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟!

کز بیدلان برآمد فریاد وافؤادی!

گفتم: بیا، که آبی بر آتشم فشانی؛

دردا که تا رسیدی، خاکم بباد دادی!

ساقی کله شکسته، مطرب ترانه بسته؛

[...]

آذر بیگدلی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱

 

نقد غمت خریدم با صد هزار شادی

روی مراد دیدم در عین نامرادی

مات خط تو بودم در نشهٔ نباتی

خاک در تو بودم در عالم جمادی

اول به من سپردی گنج نهان خود را

[...]

فروغی بسطامی
 
 
sunny dark_mode