گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۸

 

وعدهٔ این چرخ همه باد بود

وعده رطب کرد و فرستاد تود

باد شمر کار جهان را که نیست

تار جهان را به جز از باد پود

دانا داند که ندارد به طبع

[...]

ناصرخسرو
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۴ - در مدح قوام الدین

 

تا تو بدانی که ز خورشید بود

مه که شب چارده روشن نمود

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵ - در معراج

 

گام به گام او چو تحرک نمود

میل به میلش به تبرک ربود

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵ - در معراج

 

سنگ ورا کرده ترازو سجود

ز‌آنکه به مقدار ترازو نبود

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۶ - خلوت اول در پرورش دل

 

زرد قصب خاک به رسم جهود

کآب چو موسی ید بیضا نمود

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۹ - ثمره خلوت دوم

 

آن‌شب و آن‌شمع نماندم چه سود‌؟!

نیست چنان شد که تو گویی نبود

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۶ - مقالت چهارم در رعایت از رعیت

 

جز گهر نیک نباید نمود

سود توان کرد بدین مایه سود

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۴ - مقالت هشتم در بیان آفرینش

 

پیه تو چون روغن صد ساله بود

سرکهٔ ده ساله بر ابرو چه سود‌؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۵ - داستان میوه فروش و روباه

 

کیسه‌بُری چند شگرفی نمود

هیچ شگرفیش نمی‌کرد سود

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۸ - مقالت دهم در نمودار آخرالزمان

 

شیفتن خاک سیاست نمود

حلقه زنجیر فلک را بسود

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۰ - مقالت یازدهم در بی‌وفایی دنیا

 

روزن این خانه رها کن به دود

خانه فروشی به زن آخر چه سود‌؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۰ - مقالت شانزدهم در چابک‌روی

 

حاصل آن جاه ببین تا چه بود

سود بُد اما به زیان شد چه سود؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۴ - مقالت هیجدهم در نکوهش دورویان

 

ساده‌تر از شمع و گره‌تر ز عود

ساده به دیدار و گره در وجود

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۷ - داستان هارون‌الرشید با موی تراش

 

روز دگر نیکترش آزمود

بر درم قلب همان سکه بود

نظامی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰۱

 

آه در آن شمع منور چه بود

کآتش زد در دل و دل را ربود

ای زده اندر دل من آتشی

سوختم ای دوست بیا زود زود

صورت دل صورت مخلوق نیست

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰۴

 

دوش دل عربده گر با کی بود

مشت کی کردست دو چشمش کبود

آن دل پرخواره ز عشق شراب

هفت قدح از دگران برفزود

مست شد و بر سر کوی اوفتاد

[...]

مولانا
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۴ - صفت مسجد جامع

 

آمده دردی زسپهر کبود

فیض ز یک خواندن قرآن فرود

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۵ - صفت مناره

 

سنگ وی از بس که به خورشید شود

زو از خورشید عیاری نمود

امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۲
۳
۷
sunny dark_mode