گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

دست به دست همچو گل آن بت مست می‌رود

گر ز پیش نمی‌روم کار ز دست می‌رود

من به رهش چو بی‌دلان رفته ز دست و آن پری

دست به دوش دیگران سر خوش و مست می‌رود

دل به اراده می‌دهد جان به کمند زلف او

[...]

محتشم کاشانی
 
 
sunny dark_mode