گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۶

 

حلقه دل زدم شبی در هوس سلام دل

بانگ رسید کیست آن گفتم من غلام دل

شعله نور آن قمر می‌زد از شکاف در

بر دل و چشم رهگذر از بر نیک نام دل

موج ز نور روی دل پر شده بود کوی دل

[...]

مولانا
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

ساقی جان بجام من ریخت می مدام دل

گشت ز پای تا سرم مست مدام جام دل

ملک دلست رام من سکه دل بنام من

دل همگی بکام من من همگی بکام دل

صدر جلال پادشه شاه براوست متکی

[...]

صفای اصفهانی
 
 
sunny dark_mode