گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴

 

کیست که در کوی تو فتنهٔ روی تو نیست

وز پی دیدار تو بر سر کوی تو نیست

فتنه به بازار عشق بر سر کار است از آنک

راستی کار او جز خم موی تو نیست

روی تو جان پرورد خوی تو خونم خورد

[...]

خاقانی
 
 
sunny dark_mode