گنجور

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۴ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

آمد نوروز ماه با گل سوری به هم

بادهٔ سوری بگیر، بر گل سوری بچم

زلف بنفشه ببوی، لعل خجسته ببوس

دست چغانه بگیر، پیش چمانه به خم

از پسر نردباز داو گران بر به نرد

[...]

منوچهری
 

امیر معزی » مسمط

 

قاعدهٔ سعد و حمد کنیت و نامش بهم

بر سر خورشید و ماه دولت وی را قدم

مضمرش اندر ضمیر مُدغَمش اندر قلم

فایده ی عمر خضر مرتبه ی مهر جم

امیر معزی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - در ستایش سلطان غیاث الدین محمد بن محمود بن محمد بن ملک شاه سلجوقی

 

مرغ شد اندر هوا رقص کنان صبح‌دم

بلبله را مرغ‌وار وقت سماع است هم

برلب جام اوفتاد عکس شباهنگ بام

خیز و درون پرده ساز پرده به آهنگ بم

هدیه بر دل رسان تحفه سوی لب فرس

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - مطلع دوم

 

ای لب و زلفین تو مهره و افعی بهم

افعی تو دام دیو مهرهٔ تو مهر جم

در ختنی روی تو حجلهٔ زنگی عروس

در یمنی جزع تو حجرهٔ هندی صنم

مریم آبستن است لعل تو از بوسه باش

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - مطلع سوم

 

گرنه شب از عین عید ساخت طلسمی بخم

عین منعل چراست در خط مغرب رقم

بابلیان عید را نعل در آتش نهند

کز حد بابل رسید عید و مه نو بهم

کرد رخ آفتاب زرد قواره نهان

[...]

خاقانی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۷

 

لولیکان تویم در بگشا ای صنم

لولیکان را دمی بار ده ای محتشم

ای تو امان جهان ای تو جهان را چو جان

ای شده خندان دهان از کرمت دم به دم

امن دو عالم توی گوهر آدم توی

[...]

مولانا
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - رایت سلطان اویس

 

ای ظفر و نصرتت پیشروان حشم

کوکبه انجمت پسر و ماه علم

کاتب امر تو راست زیر قلم روز و شب

خاتم ملک تو راست زیر نگین ملک جم

گشته ز گرد رهت چشم کواکب قریر

[...]

سلمان ساوجی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۵

 

منصب مستان ما ترک وجود و عدم

نسبت رندان ما بذل حدوث و قدم

حاصل بحر محیط جرعه ای از جام ماست

خود که برد پیش ما نام می و جام جم

پیر خرابات عشق یار عزیز من است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۶

 

آه که از جور چرخ، وز ستم روزگار

خسرو ملک وجود، شد به دیار عدم

آه که برچیده شد زود ز بزم جهان

مسند شهبازخان خان جمیل الشیم

رفت امیر زمان تاج اعاظم که بود

[...]

هاتف اصفهانی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۶ - وله

 

ای به خم زلف تو حجله چینی صنم

خال تو در زیر چشم نا فه و آهو بهم

برهمنت آفتاب حلقه بگوشت حرم

خنده پدید از لبت همچو وجود از عدم

جیحون یزدی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۷۸ - در ستایش و مدح مولای پرهیزکاران علی بن ابیطالب علیه السلام

 

مایهٔ ایمان و کفر، عشق تو شد ای صنم

خاک سر کوی تو است، قبلهٔ دیر و حرم

گر تو شوی بی نقاب، ای مه من آفتاب

در برت از روشنی، دم نزند صبحدم

گرد من و گرد تو، صف زده جانا مدام

[...]

محیط قمی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۹ - در مدح حضرت امام حسن عسکری(ع)

 

تنی که پرورده بود به دوش فخر امم

تنی که در عهد مهد به عرش شد محترم

ز داغ وی عاقبت عرش برین گشت خم

یک جا شد پایمال ز سم اسب ستم

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۱ - توجه امام(ع) به سوی کربلا

 

به بذل انعام عام مهیمن ذوالنعم

به امت مصطفی که هست خیرالامم

قدیم عزوجل گشود باب کرم

به دعوت خلق داد صلای عام از حرم

صامت بروجردی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در منقبت و مدح حضرت خاتم النبیین و سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم

 

سید امی که هست زنده بدو باب وام

سیر تمام نفوس در سیر اوست گم

سایه شبدیز او بر سر جبریل سم

هست دم رفرفش سر فلک پیر دم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در منقبت و مدح حضرت خاتم النبیین و سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم

 

اسم امیر وجود رسم غلام عدم

بنده دنیای دون بر عدمستش قدم

سجده بت دیده ئی بین بوجوه عجم

صد بت در آستین روی بسمت حرم

صفای اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الانبیاء محمد المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم » شمارهٔ ۲ - فی مبعث سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم

 

ز اوج اختر گذشت موج محیط کرم

رسد ره برتر گذشت نخل علوم و حکم

پایۀ منبر گذشت از سر لوح و قلم

از سر و افسر گذشت خسرو ملک عجم

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۴ - فی رثاء سید الشهداء علیه السلام

 

ای بمحیط وفا نقطۀ ثابت قدم

نسخۀ صدق و صفا دفتر جود و کرم

همت والای تو برده ز عنقا سبق

جز بتو زیبنده نیست قبۀ قاف قدم

سرو سهی سای تو تا که در آمد ز پای

[...]

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode