گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۲

 

لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من

زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من

بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل

جان و دل من تویی ای دل و ای جان من

چون گهر اشک من راه نظر چست بست

[...]

عطار
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۳

 

باد صبا هر نفس تازه کند جان من

کز نفسش می دمد بوی گلستان من

بس که به سر بر زدم دست به زاری نماند

بلبل شوریده را طاقت دستان من

فصل ریاحین و من حبس به زندان تن

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۵

 

صحبت اهل دلی و جاه من و جان من

گوشه ی ویرانه ای ملک سلیمان من

پای خم و دردیی کوثر و طوبای من

عافیت و گلخنی باغ و گلستان من

ساغر جمشید وقت پاشنه ی کفش من

[...]

حکیم نزاری
 

حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۷

 

دلبر و جانان من برد دل و جان من

برد دل و جان من دلبر و جانان من

از لب جانان من زنده شود جان من

زنده شود جان من از لب جانان من

روضه ی رضوان من خاک سر کوی دوست

[...]

حافظ
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱

 

دور شد از یکدگر دور ز جانان من

جان من از جسم من جسم من از جان من

داغ تو و درد تو هست مرا خوش که هست

مرهم من داغ تو درد تو درمان من

از غم دلبر دلم خون شد و آن خون همه

[...]

رفیق اصفهانی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۹

 

چشمه حیوان من شد لب جانان من

شد لب جانان من چشمه حیوان من

شد رخ جانان من شمع شبستان من

شمع شبستان من شد رخ جانان من

برد دل وجان من از نگهی چشم تو

[...]

بلند اقبال
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

ای صنم نازنین، ناز تو بر جان من

وای بت مهرآفرین، کفر تو ایمان من

گر تو فرستیم زهر، ور تو پسندیم درد،

زهر تو تریاق دل، درد تو درمان من

آتش لعلت که هست، آب حیات رقیب

[...]

افسر کرمانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۴ - فی رثاء سید الشهداء علیه السلام

 

ناله برآورد کی طاقۀ (شاخه ی) ریحان من

وی گل نو رستۀ گلشن دامان من

ای بسر و دوش من زینت آغوش من

مکن فراموش من جان تو و جان من

دیده ز من بسته ای با که تو پیوسته ای

[...]

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode