گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - درمدح عضدالدوله یوسف بن ناصر الدین

 

جشن فریدون خجسته باد وهمایون

بر عضد دولت آن بدیل فریدون

پشت سپه میر یوسف آنکه به رویش

روز بزرگان خجسته گشت و همایون

دیدن او بامداد خلق جهان را

[...]

فرخی سیستانی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۳

 

ای تن تیره اگر شریفی اگر دون

نبسهٔ گردونی و نبیرهٔ گردون

نیست به نسبت بس افتخار که هرگز

نبسهٔ گردون دون نبود مگر دون

آنکه شریف است همچو دون نه به ترکیب

[...]

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۳

 

ای شده مفتون به قول‌های فلاطون،

حال جهان باز چون شده است دگرگون؟

پاره که کرد و به زعفران که فرو زد

قرطهٔ گلبن به باغ و مفرش هامون؟

گر نه هوا خشمناک و تافته گشته است

[...]

ناصرخسرو
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

باز لگد کوبشان کنند همیدون

پوست کنند از تن یکایک بیرون

به سرشان برنهند و پشت و ستیخون

سخت گران سنگی از هزار من افزون

منوچهری
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۴ - مدیح دیگر از آن پادشاه

 

با دل پر آتش و دو دیده پر خون

رفتم از لاوهور خرم بیرون

تافته از دشمنان و شیفته از دوست

سوخته از روزگار و خسته ز گردون

گردان ز عشقت ای به حسن چو لیلی

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵۸ - صفت دلبر دیبا بافست

 

ای بت دیبا رخان به دو رخ دیبا

تا نکنی پاره پاره صد دل پر خون

رشته مگر عاشق است بر لب تو زان

تافته داری همیش چون من محزون

ای دو لب تو عقیق و در دو عقیقت

[...]

مسعود سعد سلمان
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۱ - در مدح رکن الدین

 

روی تو میمون و روی بخت تو گلگون

بر عدوی تو ز دور چرخ شبیخون

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الخامسة - فی اللغز

 

چیست آن آسمان پر ز نجوم؟

و انجم آن بشکل دیگرگون

لذت عیش در برش موقوف

دیده عقل در رخش مفتون

سرخ و سبز و سیاه و زرد و بنفش

[...]

حمیدالدین بلخی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۸ - د‌ر مدح شاهزادهٔ آزاده مؤیدالدوله طهماسب میرزا فرماید

 

از چه نگویم سپاس ایزد بیچون

از چه نرانم درود طالع میمون

از چه نبالم بهر چه در زمی ایدر

از چه ننازم بهرکه در فلک ایدون

کز شرف خدمت امیر موید

[...]

قاآنی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۶ - وله

 

پیکر مجنون ز پوست داشت گر اکنون

ساخته ما را ز پوست عشق تو بیرون

ای خرد از خال تست خیمه بهامون

وز خم مویت به دام اگر چه فلاطون

جیحون یزدی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷

 

جام جهان بین جم به طالع میمون

پر می وحدت کنم ز خم فلاطون

خم فلاطون و جام جم به چه ارزد

هر چه بود جام دل ز جوهر مکنون

گل به چه ارزد چو باشد آن رخ زیبا

[...]

حاجب شیرازی
 
 
sunny dark_mode