گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۷

 

گرت هست سر ما سر و ریش بجنبان

وگر عاشق شاهی روان باش به میدان

صلا روز وصال است همه جاه و جمال است

همه لطف و کمال است زهی نادره سلطان

کجایی تو کجایی نه از حلقه مایی

[...]

مولانا
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۰ - در ستایش یکی از سرداران ولیعهد مبرور فرماید

 

امین داور و دارا معین ملت و ایمان

یمین کشور و لشکر ضمین ملکت و هامان

قوام ملت احمد نظام مذهب جعفر

معاذکشور دارا ملاذ لشکر خاقان

نگین خاتم دولت مکین مسد شوکت

[...]

قاآنی
 
 
sunny dark_mode