×
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
اگر خاک سر کویش که بر خونم شرف دارد
صبا دارد دریغ از دیده ام حق بر طرف دارد
به ناخن می کند از رشک رویش ماه رخساره
دروغ است این که می گویند مه بر رخ کلف دارد
بقدر گریه باشد چشم را قیمت بر عاشق
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۰
قدح بر چشمهٔ خورشید در جوهر شرف دارد
چرا خرم نباشد تاک، فرزند خلف دارد
نظر گر بر تو باشد آسمان را، زان مشو خوشدل
خدنگ افکن نه چشم از مهر بر سوی هدف دارد
کسی از سیلی ایام، داد گوش من نگرفت
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۲
حیا عمریست با صد گردش رنگم طرف دارد
عرق نقاش عبرت از جبین من صدف دارد
نشد روشن صفای سینهٔ اخلاصکیشانت
که درباب بهم جوشیدن دلها چه کف دارد
به شغل لهو چندی رفع سردیهای دورانکن
[...]