گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷

 

چو دل در دیگری بستی نگاهش دار، من رفتم

چو رفتی در پی دشمن، مرا بگذار، من رفتم

پس از صد بار جانم را که سوزانیده‌ای از غم

چو با من در نمیسازی، مساز، اینبار من رفتم

کشیدم جور و میگفتم: ز وصلت برخورم روزی

[...]

اوحدی
 
 
sunny dark_mode