نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۵ - اجرام کواکب
جوابش داد کاین ما هم شنیدیم
درستی را بدان قایم ندیدیم
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۶
چه مقصود ار چه بسیاری دویدیم
که از مقصود خود بویی ندیدیم
بسی زاری و دلتنگی نمودیم
بسی خواری و بی برگی کشیدیم
بسی در گفتگوی دوست بودیم
[...]
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۲) حکایت دیوانه
خرد دادیم و خر طبعی خریدیم
ادب دادیم و گستاخی گزیدیم
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام
نه چندان ظلم کرد و ما کشیدیم
که دیدیم از کسی یا ما شنیدیم
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱ - المقاله الحادی عشر
بهر رنجی که ما اینجا کشیدیم
بهر دردی و اندوهی که دیدیم
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل
به هر پر کان کسی پرد پریدیم
به هر تک کان کسی بدود دویدیم
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل
بسی مردی بکردیم و چخیدیم
کنون نادیده بویی ناپدیدیم
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
بسی گفتیم و خاموشی گزیدیم
ز گویایی به خاموشی رسیدیم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
بآخر چون به خوزستان رسیدیم
بدیناری صد آن صورت خریدیم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۳ - در معنی وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهوراً فرماید
قرار دل ز دیدار است دیدیم
بسی اسرار از جانان شنیدیم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۱ - در نموداری سر توحید به هر نوع
ز عشق خویشتن خود آفریدیم
جمال خود هر آیینه بدیدیم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
جمال اندر جلال کل بدیدیم
حقیقت با خدای خود رسیدیم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
ز بهر خود شما را آفریدیم
ز جمله آفرینش برگزیدیم
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۳
هر آن نقشی که بر دیده کشیدیم
به جز نور جمال او ندیدیم
به گرد نقطه چون پرگار گشتیم
به آخر هم بدان اول رسیدیم
چو قطره غرق بحر عشق گشتیم
[...]
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۰
بسی نقشی که بر دیده کشیدیم
به جز نور جمال او ندیدیم
به گرد نقطه چون پرگار گشتیم
به آخر هم بدان اول رسیدیم
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۲
بسی نقشی که بر دیده کشیدیم
به جز نور جمال او ندیدیم
چون کمالات را نهایت نیست
به آخر هم بدان اول رسیدیم
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۸ - لباس ضراعت پوشیدن و در اقتباس نور شفاعت کوشیدن
خوش آن کز گرد ره سویت رسیدیم
به دیده گردی از کویت کشیدیم
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۷ - آمدن زلیخابه خلوتخانه یوسف علیه السلام و به دعای وی بینایی و جمال و جوانی را یافتن
که ما عجز زلیخا را چو دیدیم
به تو عرض نیازش را شنیدیم
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۴ - نصیحت کردن مهین بانو شیرین را
در آن منزل که ما اکنون رسیدیم
دم آخر ز یک تا صد که دیدیم