گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۵ - عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز

 

که خسرو دوش بی‌رسمی نمود است

ز شاهنشه نمی‌ترسد چه سوداست

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

اگر خود پولی از سنگ کبود است

چو بی‌آب است پل زان سوی رود است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

به رفتن باز می‌کوشم، چه سود است‌؟

نیابم ره که پیش‌آهنگ دود است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو

 

ولی باد از رسن پایت ربود است

رسن‌بازی نمی‌دانی چه سود است

نظامی
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۰ - در فنا و در یافتن بقای کل فرماید

 

بهانه نیست منصور این نمود است

زما کانجا دل و جانت شنود است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

دل صدیق دایم درنمود است

از آنش عرش دایم در سجود است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

چنان منصور باتو در نمود است

که کلی با تو درگفت و شنود است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۱ - حکایت

 

سلوک تو در اینجا گه نمود است

فنا شو زانکه اینت بود بود است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۹ - سؤال کردن سلطان بایزید از منصور از جان و جانان

 

بده جامی که وصلت در نمود است

که جانم با تو اینجا بود بود است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۳ - جواب منصور شیخ جنید را (قس)

 

حقیقت جمله گفتارش نمود است

تمامت آفرینش در سجود است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۶ - اسرارگفتن منصور با شیخ کبیر در اعیان

 

چو کل شیئی در جمعم نموداست

همه ذراتم اینجا در سجود است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۱ - اسرار گفتن عبدالسلام با شیخ جنید از حقیقت منصور

 

سخن کاین مرد گفت از بود بود است

که ذات جسم و جان در کل نموداست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۸ - پسر در اثبات شرع به پیر دانا گوید

 

شریعت سرّ عالم برگشود است

ره تحقیق حق اینجا نمود است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید

 

ز ذرّات این همه برهان نمود است

وز این برهان همه گفت و شنوداست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۷ - قصّه منصور و عیان او بهر نوع فرماید

 

ترا چون گلشنت گلخن نموداست

ولی بر آتشت افتاده دود است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

تمامت چشمه زان دریای بوداست

که بحر است و ترا چشمه نمود است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

حقیقت آب آن دریای بود است

که در اینجا حقیقت رخ نمود است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

همه خوانند قرآن و چه سود است

که کس آگه از او اینجا نبود است

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode