گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن

 

لبش بود از برون چون لاله خندان

شده دل زاندرون چون تفته سندان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

زدم بر رخ دو دست خویش چندان

که نیلوفر شد آن گلنار خندان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

چه خوش بود آن جفای دوست چندان

فروبردن به لب از خشم دندان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۵ - رفتن رامین به کهندز به مکر

 

چه مایه ریخت خون گوسفندان

ببخشید آن همه بر مستمندان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۷۵

 

برندم همچو یوسف گر به زندان

و یا نالم ز غم چون مستمندان

اگر صد باغبان خصمی نماید

مدام آیم به گلزار تو خندان

باباطاهر
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب

 

چو بی گریه نشاید بود خندان

وزین خنده نشاید بست دندان

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر

 

هنوزم بوی شیر آید ز دندان

مشو در خون من چون شیر خندان

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

چو باشد وقت زور آن زورمندان

کنند از شیر چنگ از پیل دندان

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۰ - افسانه‌سرایی ده دختر

 

گَهی گفت ای سحر منمای دندان

مخند آفاق را بر من مخندان

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

و گر گوید بخایم لعل خندان

بگو از دور می‌خور آب دندان

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

که ای محراب چشم نقش‌بندان

دوابخش درون دردمند‌ان

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » جواب پدر

 

پدر گفتش درین شوریده زندان

بطاعت می‌توان شد از بلندان

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱) حکایت گوسفندان و قصّاب

 

چنین گفت آن امیر دردمندان

که نیست این بس عجب از گوسفندان

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام

 

بدو بخشید ثُلثی گوسفندان

بدو گفت ای دوای دردمندان

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام

 

بدو بخشید آن تاج بلندان

دوم ثلثی که بود از گوسفندان

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام

 

بدو بخشید یکسر گوسفندان

کم از میشی، همی نگذاشت چندان

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

خطی دارد بدان سی پاره دندان

بخون من لبش ز آنست خندان

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

دهانش پستهٔ تنگست خندان

که آن را کعبتین افتاد دندان

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۵ - منع کردن سلیمان بلبل را از خوردن شراب و فواید آن

 

سلیمان گفت ای مرغ سخندان

چرا می می‌خوری مانند رندان

عطار
 
 
۱
۲
۳
۶
sunny dark_mode