نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین
که تا بر ما زمانه چوبزن بود
فلک چوبکزن چوبینهتن بود
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۲) حکایت ابرهیم علیه السلام با نمرود
اگرچه ازتکبّر پیل تن بود
ولی یک پشّه او را راه زن بود
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۳) حکایت آن مرد که از اویس سؤال کرد
ترا سی سال بُت گور و کفن بود
که در راه خدایت راه زن بود
عطار » خسرونامه » بخش ۷ - در فضیلت امیرالمؤمنین حسن علیه السلام
امامی کو امامت را حسن بود
حسن آمد که جمله حسن ظن بود
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
از آن چاهش که در زیر ذقن بود
چو یوسف عقل خونین پیرهن بود
عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه
چنان دل از خطش بیخویشتن بود
که گفتی خطّ او برخون من بود
عطار » خسرونامه » بخش ۳۳ - دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو به روم
چنین گفت آنکه او پیر کهن بود
جوان بختی که جانش پر سخن بود
عطار » خسرونامه » بخش ۳۴ - رفتن خسرو و گل بباغ
همی چندان که بالای چمن بود
چنار و سرو و بید و نارون بود
عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه
دُری زان هر یکی را در دهن بود
که روشن تر ز شمع انجمن بود
عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه
همه کشور تهی از مرد و زن بود
که هر هفته ز دشمن تاختن بود
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
در آن عصر او دومه میریمن بود
به سالی او دو ساعت پیش زن بود
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۶ - از جواب نامهٔ شیرین به خسرو
دران پرسش که از یار کهن بود
فراوان ز آرزومندی سخن بود
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه
بزرگی کاتفاق مرد و زن بود
که خلق او چو نام او حسن بود
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۵ - در دست از دهن باز داشتن زنان مصر و زبان طعن بر زلیخا کشیدن و به تیغ غیرت عشق دست و زبان ایشان بریدن
ملامت کز شما بر جان من بود
همه از عشق این نازک بدن بود
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۹ - بی طاقت شدن زلیخا در مفارقت یوسف علیه السلام و در شب همراه دایه به زندان رفتن و مشاهده جمال وی کردن
ز حال خود بدینسان در سخن بود
ولی یوسف به حال خویشتن بود