گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵

 

ره عشاق بی ما و من آمد

ورای عالم جان و تن آمد

درین ره چون روی کژ چون روی راست

که اینجا غیر ره بین رهزن آمد

رهی پیش من آمد بی نهایت

[...]

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۳) حکایت آن مرد که از اویس سؤال کرد

 

بلائی کان مرا در گردن آمد

یقین دانم که آن هم از من آمد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

کنون کاری که بر جان من آمد

بسر در خون مرا در گردن آمد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۰ - در صفت دف

 

سه چیز مختلف او را تن آمد

ز حیوان ونبات و معدن آمد

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۷ - جواب دادن منصور شبلی را

 

حقیقت عشق کل عشق من آمد

ره تاریک هر کس روشن آمد

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را

 

هر آنکو در پی ملک من آمد

حقیقت خوار در جان و تن آمد

عطار
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۸ - تمثیل در بیان ظهور خورشید حقیقت در آیینه کائنات

 

دلِ هر حبّه‌ای صد خرمن آمد

جهانی در دلِ یک ارزن آمد

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۵ - جواب

 

منِ تو برتر از جان و تن آمد

که این هر دو ز اجزای «من» آمد

شیخ محمود شبستری
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵

 

چو شمشاد قدت در گلشن آمد

خلل در کار سرو و سوسن آمد

بیادت چشم از آن بر گل نهادم

که بوی یوسف از پیراهن آمد

ز تیرش سهم دادندی مرا خلق

[...]

امیر شاهی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۳ - بازآوردن شاپور شیرین را به ارمن پیش مهین بانو

 

کنیزان چون که او با ارمن آمد

تو گفتی باز جانشان با تن آمد

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۳ - مناظره کردن خسرو با فرهاد

 

ز گنجم رنج بردن احسن آمد

که رنج من همه گنج من آمد

سلیمی جرونی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹

 

ز مجلس دوست رفت و دشمن آمد

دلا منشین که وقت رفتن آمد

ز جا دشوار خیزم، بس که بی او

ز مژگان خون دل در دامن آمد

ز غمناکی، به گوشم صوت مطرب

[...]

میلی
 
 
sunny dark_mode