گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵

 

دلم بی عشق تو یک دم نماند

چه می‌گویم که جانم هم نماند

چو با زلفت نهم صد کار برهم

یکی چون زلف تو بر هم نماند

واگر صد توبهٔ محکم بیارم

[...]

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

به یک دم مانده‌ای، چون دم نماند

نمانی هیچ و هیچت هم نماند

عطار
 
 
sunny dark_mode