گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

رسولانی که از دل راه جستند

همی در چشم یا در دل نشستند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۲ - رسیدن شاه موبد به مرو با ویس و جشن عروسى

 

به مرو اندر هزار آذین ببستند

پری رویان بر آذینها نشستند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس

 

همه بازارها آذین ببستند

پری رویان بر آذین‌ها نشستند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

چهل فرسنگ آذینها ببستند

همه جایی به می خوردن نشستند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین

 

پس آنگه هر دو اسپان را ببستند

به دشت سبز بر مرزی نشستند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۰ - پشیمان شدن رامین از رفتن ویس و از پس ویس شدن

 

دل از درد و روان از غم بشستند

سرای و گوشک را درها ببستند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۵ - رفتن رامین به کهندز به مکر

 

چو در دز شد کندز ببستند

به باره پاسبانان بر، نشستند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۶ - کشتن رامین زرد را به جنگ

 

بسا کز بارهٔ کُندِز بجستند

ز بیم مرگ و از وی هم نرستند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى

 

خراسان سر به سر آذین ببستند

پری رویان بر آذینها نشستند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى

 

تو گفتی یکسر از دوزخ برستند

به زیر سایهٔ طوبی نشستند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - مسمط در مدح امیر شمس الدین

 

چو این ترکان ز ترکستان بجستند

ترا سالار و میر خویش جستند

دل از یاران و خویشان بر گسستند

تن اندر بند فرمان تو بستند

کنون ایشان بهر جائی که هستند

[...]

قطران تبریزی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰

 

گل رخسار تو چون دسته بستند

بهار و باغ در ماتم نشستند

صبا را پای در زلف تو بشکست

چو چین زلف تو بر هم شکستند

که خواهد رست از این آسیب فتنه

[...]

انوری
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت

 

مشو فتنه برین بت‌ها که هستند

که این بت‌ها نه خود را می‌پرستند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمس‌الدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز

 

سیاهی و سپیدی هر چه هستند

گذشت از کردگار او را پرستند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب

 

کهن‌سالان این کشور که هستند

مرا بر شقه این شغل بستند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲ - سخنی چند در عشق

 

همان گبران که بر آتش نشستند

ز عشقِ آفتاب، آتش پرستند

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۷
sunny dark_mode