گنجور

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۸ - قصه شکر اصفهانی

 

که در شهر صفاهان دلبری هست

که مانندش عجب گر دیگری هست

سلیمی جرونی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - بامداد شیرین

 

بشاه این شوخ چشمانرا سری هست

وگر با شاه نی با دیگری هست

عرفی
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۵۸ - تو ای شیخ حرم شاید ندانی

 

تو ای شیخ حرم شاید ندانی

جهان عشق را هم محشری هست

گناه و نامه و میزان ندارد

نه او را مسلمی نی کافری هست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳۲ - دل اندر سینه گوید دلبری هست

 

دل اندر سینه گوید دلبری هست

متاعی آفرین غارتگری هست

به گوشم آمد از گردون دم مرگ

«شکوفه چون فرو ریزد بری هست»

اقبال لاهوری
 
 
sunny dark_mode