گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد

 

چو باشد بانوی تو خواهر من

چه باشد گر نشیند هم بر من

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد

 

دگر طعنه زدی بر گوهر من

که بهتر بد ز بابم مادر من

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین

 

نگارا تا تو بودی در بر من

به نوشین خواب خوش بد بستر من

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

چرا تیره نباشد اختر من

که در خاک است ریزان گوهر من

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل

 

قضا چه‌نوشت گویی بر سر من

چه خواهد کرد با من اختر من

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

به تابستان شود بر کوه ارمن

خرامد گل به گل خرمن به خرمن

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

ز باغ روم گل داری به خرمن

مکن تاراج تخت و تاج ارمن

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

در این آتش که عشق افروخت بر من

دریغا عشق خواهد، سوخت خرمن

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت

 

که می‌گردید عمری در سر من

که یک دم این پسر آید بر من

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۲) حکایت بهلول و گورستان

 

گه این گفتی سرای و منظر من

گه آن گفتی که اسباب و زر من

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۰ - حکایت گربه و موش و باده

 

نباشد هیچ شاهی همسر من

ندارد کوه پای لشکر من

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

بپرسیدم در آن دم از پدر من

که چونی؟ گفت چونم ای پسر من ؟

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

چه کرد این دل که خون شد در بر من

که این از چشم آمد بر سر من

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

در افتاد از فراقت سوز در من

فرو شد زارزویت روز بر من

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

کسی را نیز نفرستد بر من

که بر من بسته خواهد شد در من

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

قرارت نیست یک دم در بر من

مگر پر کژدم آمد بستر من

عطار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode