گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

بگفت این و بدان دهلیز در رفت

برِ آن سرو قد سیم‌بر رفت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

گهی مانند قارون زیر در رفت

گهی چون آتش نمرود بر رفت

عطار
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴

 

رقیب از کوی آن دهقان پسر رفت

بیا ساقی، که مرک از ده بدر رفت

بده جام می صافی که از دل

غبار غم بصد خون جگر رفت

زرشک حال خورشید از شفق پرس

[...]

اهلی شیرازی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر

 

پدر را گر ستم شد کان پسر رفت

ولی او را ستم بیش از پدر رفت

سلیم تهرانی
 

فایز » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱

 

خداوندا جوانیم به سر رفت

درخت شادکامی بی ثمر رفت

درخت شادکامی عمر فایز

سر شام آمد و بانگ سحر رفت

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۵

 

خداوندا جوانیم بسر رفت

درخت شادکامی بی ثمر رفت

درخت شادکامی عمر فایز

سرشام آمد و بانگ سحر رفت

فایز
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸۴ - آزادی بحر

 

بطی می گفت بحر آزاد گردید

چنین فرمان ز دیوان خضر رفت

نهنگی گفت رو هر جا که خواهی

ولی از ما نباید بی خبر رفت

اقبال لاهوری
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۸

 

دگر باره مهار از دست در رفت

مرا دیگِ سخن جوشید و سر رفت

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - بچهٔ ترس

 

ز نزدیک کلاغ آنسان بدر رفت

که گفتی نوک تیرش در جگر رفت

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode