فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
گل ار چه سخت نیکو بود و بربار
رخ رامین نکوتر بود صد بار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس
مرا هست از غمانت دل گران بار
چنان کز فرقتت دیده گهر بار
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵۵
دیِم آلالهای در دامَن خار
واتِم آلالیا کِی چینِمِت بار؟
بگفتا باغبان معذور میدار
درخت دوستی دیر آوَرِد بار
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت
دو چشمش همچو باران گشت خونبار
که تا شد هر دو نابینا بیکبار
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
مرا در دل چو نه کارست و نه بار
همه دل دادهام به او به یک بار
عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
بسا گلبرگ کز تب ریخت از بار
شد از تب ریزه تا کرمان بیک بار
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱ - المقاله التاسعه عشر
ز یک یک ریگ اگر تو میکشی بار
بسی به زانک از کوهی بیک بار
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
مخور حسرت ز غمهای کهن بار
که نبوَد این سخنها را بن و بار
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
نشست القصّه پیش صفّهٔ بار
همه مقصود او حاصل بیکبار
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
بعالم نیست طوطی را شکر بار
که پیش گاوبندی خر کنی بار
عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را
تو ای گلرخ دو لب داری شکر بار
فرو مگذار شیر آخر بیکبار
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۰ - در بیان دستور اربعین رابع
شوی مرده ز هستیها به یکبار
که بر تو ناید از هستی دگربار
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۱ - در بیان سماع و کیفیت آن
در آن جمع ار شوی حاضر بیکبار
نماند از گنه برگردنت بار
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۴ - در شرح کشف اولیاء
شود نومید ازو شیطان بیکبار
نیاید نزد او هرگز دگر بار
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
بکن عدل ارز ما خواهی دگر بار
وگرنه پیش ما نبود ترا بار
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
بروز محشرم بخشی بیکبار
ز دوش آنجای برداری مرا بار
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۲ - در صفت جان و اثبات توحید کل فرماید
همه در تو نموده رخ بیکبار
تو هستی نقطهٔ دیدار جبّار
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۴ - در معنی و هو معکم اینما کنتم و حقیقت کل فرماید
چنان مست لقا شد او بیکبار
که آن سرّ دید چون اوّل دگربار
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
گذشتم از سر و ازتن بیکبار
که جان و سر مرا بر جان و دل بار