گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۷

 

فلک با کس دل یکتا ندارد

ز صد دیده یکی بینا ندارد

درخت دهر سر تا پای خارا است

تو گل جویی و او اصلا ندارد

جهان از مردمی ها مردمان را

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۵۰ - امیر حسن دهلوی فرماید

 

فلک با کس دل یکتا ندارد

ز صد دیده یکی بینا ندارد

گلستان رونق کمخا ندارد

چمن آرایش دیبا ندارد

تنم تا یافت در بر صوف طاقین

[...]

نظام قاری
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴

 

سرم سودا دلم پروا ندارد

صباحم شب، شبم فردا ندارد

دلم در هیچ جا الفت نگیرد

سرم با هیچکس سودا ندارد

ز هر جا هر که خواهد، گو بجویش

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

غمش جا در دلم تنها ندارد

به یکدل نیست کان غم جا ندارد

فغان کان شوخ بی پروا ز جوری

کشد وز کشتنم پروا ندارد

ز افغانم خبر پنداریش نیست

[...]

رفیق اصفهانی
 

فایز » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۴۴

 

سهی سرو، این قد و بالا ندارد

گل احمر چنین سیما ندارد

نه در جنت، نه باغ خلد، فایز

خدا حوری چنین زیبا ندارد

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۱۶۳

 

سهی سرو این قد و بالا ندارد

گل احمر چنین سیما ندارد

نه در جنت نه باغ خلد فایز

خدا حوری چنین زیبا ندارد

فایز
 
 
sunny dark_mode