فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
من این چاره که گفتم زود سازم
بدو کوته کنم رنج درازم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
نه با یاران به میدان اسپ تازم
نه چوگان گیرم و نه گوی بازم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل
نه با مردم به صحرا اسب تازم
نه با یاران به میدان گوی بازم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۵ - پاسخ دادن ویس رامین را
برفتی تا نبینی خشم و نازم
ببردی کبگ مهر از پیش بازم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
به فرخنده لقایت چون ننازم
که با او از همه کس بی نیازم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹ - خطاب زمین بوس
نباشد بر ملک پوشیده رازم
که من جز با دعا با کس نسازم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
اگر نگذاری ای شمع طرازم
که پیهی در چراغت میگدازم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
چو زُهره ارغنونی را که سازم
بیازارم نخست، آن گه نوازم
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام
تو میدانی حقیقت سرّ رازم
که بهر امّت خود با نیازم
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
بدو گفتا زنی شد چاره سازم
که ناگاهی خرید از دار بازم
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۶) حکایت سلطان محمود با ایاز در گرمابه
چو یک یک بندت آمد دلنوازم
کنون من با کدامین عشق بازم
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۰) حکایت آن مرد که عروس خود را بکر نیافت
ولی من این خجالت را چه سازم
که میدانم که میدانی تو رازم
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۳) حکایت شبلی با آن جوان در بادیه
ازان میسوزم و زان میگدازم
که موئی در نمیگنجد چه سازم
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۶) حکایت مهستی دبیر با سلطان سنجر
چو حق پیش آورد صد ساله رازم
من آن ساعت چه گویم با چه سازم
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد
ندارم جای آن هرگز چه سازم
که با یک جای آن بت عشق بازم
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
دل من چون مخالف شد چه سازم
نیامد راست این پرده نوازم
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
چرا این نیم جان در تو نبازم
که بی تو من ز صد جان بی نیازم
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
ازین خون گر شود این راه بازم
همه عشاق را گلگونه سازم
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل
ز شوقت در کفن خفتم بنازم
ز شوقت در قیامت سر فرازم