×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
چرا از من چنین بیزار گشتی
به دل با دشمنانم یار گشتی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۹ - رفتن دایه بار دیگر به پیش ویس و حال گفتن
تو نیز اکنون ز من بیزار گشتی
و با زنهار خواران یار گشتی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
ز دین و راستی بیزار گشتی
به چشم هر که بودی خوار گشتی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
به چشمم ماه بودی مار گشتی
زبس خواری که جستی خوار گشتی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۹ - نامهٔ نهم در شرح زارى نمودن
کنون از خواب خوش بیدار گشتی
منت خفته شدم تو مار گشتی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۷ - پاسخ دادن ویس رامین را
کنون تا مهتر و سالار گشتی
به یکباره ز من بیزار گشتی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را
دگر شبها که بختش یار گشتی
به بانگ نای و نی بیدار گشتی
عطار » هیلاج نامه » بخش ۹ - جواب دادن منصور شیخ جنید را از حالات
چو دست از خویش شستی یارگشتی
حقیقت بیشکی دلدار گشتی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۷
دلا چون واقف اسرار گشتی
ز جمله کارها بیکار گشتی
همان سودایی و دیوانه میباش
چرا عاقل شدی هشیار گشتی
تفکر از برای برد باشد
[...]