×
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۷) حکایت پسر ماه روی با درویش صاحب نظر
چو نام او بود خون خوارهٔ تو
کند بر خون تو نظّارهٔ تو
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۸) حکایت سلطان محمود با ایاز
اگر خاکی شود بیچارهٔ تو
بود آن خاک هم خون خوارهٔ تو
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
تو خود گفتی بسازم چارهٔ تو
ببخشم بر دل غمخوارهٔ تو
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۱ - خواندن زلیخا یوسف را علیه السلام به سوی آن خانه و مطالبه وصال نمودن
نطر نگشاده در نظاره تو
بدین کشور شدم آواره تو
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۷۲ - تو خورشیدی و من سیارهٔ تو
تو خورشیدی و من سیارهٔ تو
سراپا نورم از نظارهٔ تو
ز آغوش تو دورم ناتمامم
تو قرآنی و من سی پارهٔ تو