فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
مگر تو سال و مه این کار داری
که یار مهربان را خوار داری
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل
به دی ماهان تو گل بر بار داری
نکوتر آنکه گل بی خار داری
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
تنی با عز و با مقدار داری
چرا روز نبردش خوار داری
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۲
دلا تا کی سر گفتار داری
طریق دیدن و کردار داری
ظهور ظاهر احوال خود را
ظهور ظاهر اظهار داری
اگر مشتاق دلداری و دایم
[...]
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰
دلم بردی و جان بر کار داری
تو خود جای دگر بازار داری
نباشد عاشقت هرگز چو من کس
اگر چه عاشق بسیار داری
ز رنج غیرتت بیمار باشم
[...]
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۹) حکایت شعیب علیه السلام
عزیزا چون نه این دیدار داری
بسی بگری که عمری کار داری
عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
به قدر آن که علم و کار داری
بدان ارزی بدان مقدار داری
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقاله العشرون
ازین بهتر چه کار و بار داری
که یک شب او بیدار داری
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
جهان افروز و گلرخ یار داری
چرا پس از جهان تیمار داری
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۷ - قالَ النَّبیُّ صلّی الله علیه و آله موتوا قَبْلَ اَنْ تَموتوا
کنون باید که دل بیدار داری
دل از دنیا به کل بیزار داری
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۵ - در پیدا آوردن حوّا از پهلوی چپ آدم در نمودار سیر کل فرماید
ز دانائی چنین پندار داری
که پیوسته دل افگار داری
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
توئی کاندر صور دیدار داری
بماندستی و تن درکار داری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را
زهی عاشق که عشق یار داری
که اندر عاقبت دیدار داری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
زهی واصل که اصل کار داری
که در جانان دلی بیدار داری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۶ - در اصل ذات فرماید
تو اصل ذاتی و دیدار داری
که چندینی بیان یار داری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۶ - در اصل ذات فرماید
تو اصل ذاتی و دیدار داری
که چندینی بیان یار داری
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۳ - پاسخ دادن شیرین، خسرو را
تو گرچه لشکر خونخوار داری
ز هر سو کشته بسیار داری