گنجور

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر

 

چو عزمش جزم شد سالی هزار او

ز خلق عالم آمد بر کنار او

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل

 

نشسته با دل امّیدوار او

که روزی باز بیند روی یار او

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۷ - قصّه منصور و عیان او بهر نوع فرماید

 

احددید اندر اینجا آشکار او

نموده روی خود در پنج و چار او

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

بمانده در حقیقت یادگار او

حقیقت مر چنین گفتست یار او

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۷

 

خزان عاشقان را نوبهار او

روان ره روان را افتخار او

همه گردن کشان شیردل را

کشیده سوی خود بی‌اختیار او

قطار شیر می‌بینم چو اشتر

[...]

مولانا
 
 
sunny dark_mode