نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۳ - پیدا شدن شاپور
بر ادهم زین نهد رستم نهاد است
به می خوردن نشیند کیقباد است
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۱ - صفت شیرویه و انجام کار خسرو
دو کس را روزگار آزرم دادهست
یکی کاو مُرد و دیگر کاو نزادهست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶ - در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید
نداند عقل این معنی که یاد است
که راز او همه با اعتقاد است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۳ - در روی گردانیدن از شیطان و فرمان ناکردن او فرماید
چو نفس کافرت اندر نهاد است
که همراهی در اینجا اوفتاد است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
چو آخر کار ما این اوفتاداست
چرا جانم در اینجاگاه شاداست
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۶۳
رخت روز طرب را بامداد است
سر زلفت شب غم را سواد است
تویی کعبه به هر شهری که باشی
چو مکه نام آن خیر البلاد است
ز آه چون عمود آتشم چرخ
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳۴ - رسید کاروان به سر چاه و یوسف را بیرون آوردن و یک بار دیگر عالم را به آفتاب جمال وی روشن کردند
ز نیکو بندگی فارغ نهاد است
فروشیمش اگر چه خانه زاد است
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۴ - در رفتن شیرین به کوه بیستون و گفتگوی او با فرهاد و بیان مقامات محبت
مرا گنجی نهان اندر نهاد است
که با وی گنج باد آورد باد است
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۴ - در رفتن شیرین به کوه بیستون و گفتگوی او با فرهاد و بیان مقامات محبت
به کف زان گنج باد آورد باد است
مرا این گنج باد آور مراد است
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۴ - امتحان کردن شیرین فرهاد را در عشق
تراگر راندن شهوت مراد است
مرا نی در کمر آب و نه باد است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم
بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است
بیار باده که بنیاد عمر بر باد است
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - در شکستن دست خود گفته
همین چرخم نه دست بسته داد است
زبان طعن خلقی هم گشاد است
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - وصف و ذم فرس
سوار او به بحر رزم شاد است
که هم کشتی و هم باد مراد است
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - وصف و ذم فرس
به وقت پویه، تیری برگشاد است
کند چون جمع خود را، گردباد است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۶ - دیدن سیتا رام را به میدان
دلم نیلوفر خونین نهاد است
که خورشیدم به رهن شب فتاد است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۰۰ - آوردن دمودری زن راون سیتا را
چنین کان سوخته غیرت نهاد است
برو رحمت، اگر چه دیو زاد است
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - مثنوی توصیف کوه پیر پنچال و سختی راه و تعریف کشمیر مینو نظر
روان گاهی چو آب و گه چو باد است
ندانم مرغ یا ماهی نژاد است
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - در تعریف اسب
روان گاهی چو آب و گه چو باد است
ندانم مرغ یا ماهی نژاد است