×
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۲۰
غم و درد دل مو بی حسابه
خدا دونه دل از هجرت کبابه
بنازم دست و بازوی ته صیاد
بکش مرغ دلم بالله ثوابه
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۰ - الحکایه و التمثیل
اگر از چه برون آیی ترا به
درین صحرا چو من گرگ آشنا به
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۱ - نصیحت مهراب به جمشید
سپهر آورده تشت و آفتابه
خضاب شب فرو شست از دو آبه
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷ - در معراج وی که از آفتاب رفیع الدرجات ذوالعرش سایه ایست و از معارج قدر آن از ذروه عرش تا حضیض فرش پایه ای
به قصد شستن پا زین گلابه
چهارم چرخش آورد آفتابه
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳۹ - داستان دختر بازغه نام از نسل عاد که به مال و جمال نظیر خود نداشت و غایبانه عاشق جمال یوسف شد و در آن آیینه جمال حقیقت دید و از مجاز به حقیقت رسید
به جای بستن زرین عصابه
به سر بربست پشمین پای تابه
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۵ - در دست از دهن باز داشتن زنان مصر و زبان طعن بر زلیخا کشیدن و به تیغ غیرت عشق دست و زبان ایشان بریدن
به دستش داد زرین آفتابه
کنیزی از پیش زرکش عصابه
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹۷ - گفتار در خاتمت کتاب
مچر در دشت دنیا همچو دابه
که دنیا را دهی دیدم خرابه
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۶ - حکایت
چو می بردی برون ز اندازه لابه
روانش اشک خونین چون قرابه
قاآنی » ترکیببندها » شمارهٔ ۸ - در ستایش شاهزاده شجاع السلطنه حسنعلی میرزاگوید
کنون قاآنیا ختم ثنا به
به دارای جان داور دعا به
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۳ - الوفاء بحفظ عهد التصرف
ز دعویها غرض فقر و فنا به
ز اعجاز و کرامتها صفا به