گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۸۷

 

منم که همچو کمان دستمال ترکانم

همه ز غمزه خدنگ آخته به کینهٔ من

خدنگ غمزهٔ ترکان نکرد با دلم آنک

نهیب رنج عرب می‌کند به سینهٔ من

اگر نه کعبه بدی، در عرب چکار مرا

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۸۸

 

کمین گشادن دهر و کمان کشیدن چرخ

برای چیست؟ ندانی برای کینهٔ من

ز نوک ناوک این ریمن خماهن فام

هزار چشمه چو ریماهن است سینهٔ من

من آفتابم سایه نیم که گم کندم

[...]

خاقانی
 
 
sunny dark_mode