گنجور

منوچهری » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵

 

زده به بزم تو رامشگران به دولت تو

گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس

منوچهری
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۵۱ - در حق شمس الدین

 

بزرگوار جهان ، شمس دین ، بزرگ کریم

تویی ، که هست به تو بیضهٔ هدی محروس

رفیع قدر ترا آفتاب برده سبق

عریض جاه تو بر روزگار کرده فسوس

به یک نظر تو ببینی هزار علم دقیق

[...]

وطواط
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۴

 

تو را خرامش کبک است و کشی طاووس

مثل زنند ز حسنت همی به روم و به روس

همای فاخته مهری، تذرو طوطی لفظ

گرفته دوری سیمرغ و زینت طاووس

ز چهره تو فزون گشته باغ را دیدار

[...]

ادیب صابر
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳

 

بیا به میکده بفروش خرقهٔ ناموس

ریا و شمعه رها کن به زاهد سالوس

حریف مصطبه و ساغرم به بانگ بلند

به زیر پرده از این پس دگر نگویم کوس

فلک به دست ستم بین که زیر پای بکوفت

[...]

ابن حسام خوسفی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - وله

 

سزد که یزد نوازد به بام گردون کوس

به شکر آنکه رسد موکب امام از طوس

بایمن اندرش از صدق صوت یا سبوح

بایسر اندرش از قدس بانگ یا قدوس

دگر خصایص تسبیح آید از زنار

[...]

جیحون یزدی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۳ - در بیان اسیری ابی‌العاص در مکه

 

ز گوش سوم آن گوش کن به آه و فسوس

ز قول فاطمه یینوای تازه عروس

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳

 

کتاب عاریه دادن به مردمان ندهد

ترا نتیجه جز آه و حسرت افسوس

بود کتاب عروس ای پسر به حجله علم

کسی به عاریه هرگز نداده است عروس

عروس خویش چو دادی به عاریت تا حشر

[...]

ادیب الممالک
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام ابی الحسن الرضا علیه السلام » شمارهٔ ۲ - فی مدح الامام ابی الحسن الرضا علیه السلام و رثائه

 

دل فسردۀ من همچو طالع منحوس

چنان نخفته که خیزد ز جا ببانگ خروس

دلی که عکس جمال ازل بدی ز اول

در آخر آمده از شوری عمل معکوس

دلی که بود خود آئینۀ تجلی، شد

[...]

غروی اصفهانی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳ - درباره کمک به قحطی‌زدگان روسیهٔ بعد از انقلاب

 

نمود همچو ابوالهول رو به ملت روس

بلای قحط و غلا با قیافه منحوس

فتاد هیکل سنگین دیوپیکر قحط

به روی قلب دهاقین روس چون کابوس

مگر که دیو سپید است این بلای سیاه

[...]

فرخی یزدی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در میلاد مسعود حضرت ثامن الائمه علیه‌السلام

 

طلوع شمس ندیدی ز نجم اگر محسوس

ببین ز نجمه بعالم طلوع شمس شموس

نمود انفس و آفاق را قرین سرور

شهی که نفس نفیسش بود انیس نفوس

تبارک الله از این روز اسعد میمون

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode