گنجور

کسایی » دیوان اشعار » سرخ رویی و زرد رویی

 

نورد بودم ، تا ورد من مُورَّد بود

برای ورد مرا ترک من همی پرورد

کنون گران شدم و سرد و نانورد شدم

از آن سبب که به خیری همی بپوشم ورد

کسایی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۲ - تابلوی اول: شب مهتاب

 

وزان ز جانب «توچال» بادی اندک سرد

که شاخه‌های درختان از آن به هم می‌خورد

همی گذشت چو از خوابگاه آن زن و مرد

برای شامه‌ها، بوی عشق می‌آورد

میرزاده عشقی
 
 
sunny dark_mode