گنجور

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح ملک معظم فیروشاه عادل

 

زهی ز عدل تو خلق خدای آسوده

ز خسروان چون تویی در زمانه نابوده

جهان به تیغ درآورده جمله زیر نگین

پس از تکبر دامن بدو نیالوده

ز شیر بیشهٔ سلجوقیان به یک جولان

[...]

انوری
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۰ - وقال ایضاً فی الموعظة

 

ایا بگام هوس راه عمر پیموده

هنوز سیر نگشتی ز کار بیهوده

روا بود که توعمری بسربری که درآن

نه تو زخودنه کسی ازتوگرددآسوده؟

میاز دست بخوان جهان که عقل براو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۱

 

زهی بپای تفکر بسیط عالم غیب

هزار بار بهر یک نفس بپیموده

سپهر قدر تو بگذشته از مدارج قدس

زمین جاه تو فرق سپهر فرسوده

بهیچ دور زمان چشم و گوش جان و خرد

[...]

امامی هروی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۸

 

خوشا دلی که ز غیر خداست آسوده

ضمیر خویش ز وسواس دیو پالوده

خوش آنکه جان گرامی بحق فدا کرده

تنش به بندگی مخلصانه فرسوده

ز حق چه بهره برد آنکه روش با غیرست

[...]

فیض کاشانی
 
 
sunny dark_mode