سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴
چو ماه شعشعهٔ ماست برق خرمن ما
چو خوشه هیکل عمر است داس گردن ما
ز دست و پنجهٔ خورشید برنمیآید
که همچو داغ، سیاهی برد ز روزن ما
هوای تاج که دارد به سر، که همچون باز
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶
چراغ راه ندارد به بزم روشن ما
ز ماهتاب گل افتد به چشم روزن ما
به شوربختی ما نیست چشمه زمزم
چو کعبه بخت سیه، جامه ای است بر تن ما
چگونه عذر توانیم خواست از صیاد؟
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۳
چو رو دهد بر آن شوخ مست، رفتن ما
بود چو شیشه می، خون ما به گردن ما
به سان آینه کز نم به تیرگی افتد
به آب گریه شد از کار، چشم روشن ما
به غیر خار در آخر به ما نمی ماند
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱
جمال تست بروز آفتاب روزن ما
خیال تست بشبها چراغ مسکن ما
گرفت از تن ما ذره ذره داد بجان
زیمن عشق تو شد رفته رفته جان تن ما
گمان مبر که بیک جا نشسته ام فارغ
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳
به طوق فاخته نازد محبت از فن ما
که زخم تیغ تو دارد طوافگردن ما
زبان ناله ببستیم زین ادبکه مباد
تبسم توکشد ننگ لبگزیدن ما
عیان نشد زکجا مست جلوه میآیی
[...]