گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۲

 

بسا دلی که به زلف تو پای در بندند

گر از تو باز ستانند با که پیوندند

دلم ببردی و خون جگر خوری تا کی

مکن مکن که چنین جور از تو نپسندند

نمی رود ز خیالم خیال طلعت دوست

[...]

جهان ملک خاتون
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

بتان که اهل تعلق به قید شان بندند

غریب سخت دلی چند سست پیوندند

تهیهٔ سبب گریه‌های چون زهر است

شکر فشانی اینان که در شکر خندند

در این جریده افسوس رنگ معنی نیست

[...]

وحشی بافقی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

جوان و پیر که در بند مال و فرزندند

نه عاقل اند که طفلان ناخردمندند

شیخ بهایی
 
 
sunny dark_mode